دریافت کد بورسی
شنبه ۰۹ تیر ۱۴۰۳

مارپیچ مزد – تورمی، میهمان ناخواسته

فروردین 26, 1403
علیرضا مبصر
4012
10 دقیقه
مارپیچ مزد - تورمی، میهمان ناخواسته
مارپیچ مزد قیمت

احتمالاً همه‌ی ما تجربه کرده‌ایم که گاهی اوقات بالا رفتن قیمت‌ها متوقف نمی‌شود و انگار به یک چرخه‌ی مداوم تبدیل شده است. به این پدیده که در آن افزایش قیمت کالاها و خدمات، باعث بالا رفتن حقوق و دستمزدها می‌شود و در نتیجه، مجدداً قیمت‌ها را بالا می‌برد، «مارپیچ قیمتی» یا «مارپیچ تورمی» گفته می‌شود. بیایید با یک مثال ساده این چرخه را دنبال کنیم.

فرض کنید هزینه‌ی تولید یک محصول خاص بالا می‌رود. در نتیجه، تولیدکننده مجبور می‌شود قیمت نهایی فروش را افزایش دهد. با گران‌تر شدن این محصول، افرادی که در بخش تولید آن کار می‌کنند، درخواست افزایش حقوق می‌کنند تا بتوانند همچنان همان سطح از رفاه را داشته باشند. کارفرمایان هم برای جبران هزینه‌ی بالاتر نیروی کار، ممکن است دوباره قیمت نهایی محصول را افزایش دهند.

حالا این افزایش قیمت بر سایر کالاها و خدمات هم تأثیر می‌گذارد و در نهایت ممکن است شاهد یک دوره‌ی تورم مداوم باشیم. مارپیچ قیمتی می‌تواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله:

نوسانات ارزی: کاهش ارزش پول ملی می‌تواند باعث گران‌تر شدن واردات و در نتیجه افزایش قیمت کالاها شود.

شوک‌های نفتی: افزایش قیمت نفت بر هزینه‌ی حمل‌ونقل و تولید بسیاری از کالاها تأثیر می‌گذارد.

بیشتر بخوانید:  نفت خام، نوسانات قیمت در بند سیاست و اقتصاد

افزایش تقاضا: اگر تقاضا برای کالا یا خدماتی به طور ناگهانی افزایش یابد، در حالی که عرضه ثابت باقی بماند، ممکن است شاهد افزایش قیمت‌ها باشیم.

مارپیچ مزد

تورم زمانی به وجود می‌آید که قیمت کالاها و خدمات به طور کلی در یک دوره‌ی زمانی افزایش پیدا می‌کند. این افزایش می‌تواند ناشی از کمبود کالا در بازار یا بالا رفتن هزینه‌های تولید باشد. به زبان ساده، وقتی برای خرید همان سبد کالا مجبوریم پول بیشتری پرداخت کنیم، با تورم روبرو شده‌ایم. حال با دانستن این تعریف به سراغ ارتباط تقاضا و تورم برویم…

به زبان ساده به این ارتباط می­پردازیم…

در اقتصاد، دستمزد، تقاضا و تورم با هم رابطه‌ی نزدیک و پیچیده‌ای دارند. بیایید این رابطه را با هم بررسی کنیم:

افزایش درآمد: فرض کنید دستمزد کارگران در یک بخش خاص بالا می‌رود. این یعنی آن‌ها قدرت خرید بیشتری پیدا می‌کنند و تقاضا برای کالاها و خدمات هم افزایش پیدا می‌کند.

بالا رفتن تقاضا: با افزایش تقاضا، فروشنده‌ها ممکن است قیمت‌ها را کمی بالا ببرند تا سود بیشتری داشته باشند.

تورم: این افزایش قیمت‌ها کم‌کم به سایر بخش‌های اقتصاد هم سرایت می‌کند و به طور کلی با پدیده‌ی تورم روبرو می‌شویم.

حال این چرخه می‌تواند معکوس هم عمل کند:

تورم: اگر تورم باعث بالا رفتن قیمت‌ها شود، قدرت خرید مردم کم می‌شود.

کاهش تقاضا: با پایین آمدن قدرت خرید، تقاضا برای کالاها و خدمات هم کاهش پیدا می‌کند.

کاهش درآمد: در بعضی مواقع، کارفرماها ممکن است به خاطر کاهش تقاضا، دستمزدها را پایین بیاورند.

این یک دوره‌ی فراز و نشیب است. به طور خلاصه، افزایش مزد می‌تواند باعث بالا رفتن تقاضا و در نتیجه، تورم شود. از طرف دیگر، تورم هم می‌تواند با کم کردن قدرت خرید، تقاضا را پایین بیاورد و حتی بر میزان آنها تأثیر بگذارد؛ بنابراین، سیاست‌گذاران اقتصادی باید به دنبال راه‌هایی باشند که تعادلی میان دستمزدها، تقاضا و تورم برقرار کنند تا هم قدرت خرید مردم حفظ شود و هم ثبات در بازار وجود داشته باشد.

مارپیچ مزد

احتمالاً اصطلاح «گرانی» را زیاد شنیده‌اید، اما شاید با «مارپیچ مزد – قیمت» آشنایی نداشته باشید. این چرخه‌ی ناخوشایند زمانی به وجود می‌آید که افزایش دستمزدها و بالا رفتن قیمت‌ها به یکدیگر دامن می‌زنند و باعث گرانی‌های مداوم می‌شوند. بیایید با هم ببینیم این چرخه چطور شکل می‌گیرد:

آغاز ماجرا: فرض کنید تورم باعث می‌شود قیمت کالاها و خدمات به طور کلی بالا برود. با گران‌تر شدن اجناس، قدرت خرید مردم هم کم می‌شود.

تقاضای افزایش دستمزد: در چنین شرایطی، کارگران برای حفظ سطح زندگی خود، درخواست افزایش حقوق می‌کنند. کارفرمایان هم برای اینکه بتوانند به کار خود ادامه دهند، ممکن است مجبور شوند بخشی از این افزایش را بپذیرند.

افزایش هزینه‌های تولید: با بالا رفتن دستمزدها، هزینه‌های تولید برای شرکت‌ها افزایش پیدا می‌کند.

بالا رفتن قیمت نهایی: برای جبران این هزینه‌های بیشتر، شرکت‌ها مجبور می‌شوند قیمت نهایی کالاها و خدمات خود را بالا ببرند. اینجاست که دوباره به نقطه‌ی اول برمی‌گردیم. با افزایش قیمت‌ها، قدرت خرید مردم پایین می‌آید و آن‌ها دوباره خواستار افزایش دستمزد می‌شوند. این چرخه‌ی معیوب می‌تواند باعث شود قیمت‌ها به طور مداوم بالا بروند و دوره‌ی سختی را برای همه رقم بزند.

البته راه‌حل‌هایی هم برای کنترل مارپیچ مزد – قیمت وجود دارد. مثلاً سیاست‌گذاران می‌توانند با سیاست‌های پولی و مالی مناسب، جلوی افزایش بی‌رویه‌ی تورم را بگیرند. همچنین، مذاکرات منصفانه میان کارفرمایان و کارگران برای تعیین دستمزدها هم می‌تواند از شدت گرفتن این پدیده بکاهد. به خاطر داشته باشید که مارپیچ مزد – قیمت پدیده‌ی پیچیده‌ای است و عوامل مختلفی می‌توانند در شکل‌گیری آن نقش داشته باشند. اما با درک این چرخه، می‌توانیم بهتر متوجه شویم که چرا گاهی اوقات توقف گرانی سخت می‌شود و برای کنترل آن چه اقداماتی لازم است.

همانطور که گفتیم، مارپیچ مزد – قیمت می‌تواند تأثیر قابل توجهی روی رفاه جامعه داشته باشد. بیایید با هم نگاهی به دو روی این سکه بیندازیم:

کاهش قدرت خرید: در مارپیچ مزد – قیمت، گرانی‌های مداوم باعث می‌شود پول مردم ارزش کمتری پیدا کند. به زبان ساده، با همان میزان درآمد، دیگر نمی‌توانند کالاها و خدمات مورد نیازشان را به اندازه‌ی قبل تهیه کنند و قدرت خرید آن‌ها کاهش پیدا می‌کند. این موضوع می‌تواند به پایین آمدن سطح زندگی مردم و افزایش نابرابری‌های اجتماعی منجر شود.

عدم قطعیت اقتصادی: وقتی قیمت‌ها به طور مداوم بالا و پایین می‌روند، برنامه‌ریزی برای آینده سخت می‌شود. مردم نمی‌توانند مطمئن باشند که با درآمدشان چه چیزهایی می‌توانند بخرند و این عدم قطعیت می‌تواند بر تصمیمات اقتصادی آن‌ها تأثیر بگذارد. همچنین، کسب‌وکارها هم با مشکلاتی روبرو می‌شوند، چون نمی‌توانند هزینه‌های آتی خود را به درستی پیش‌بینی کنند.

فرار سرمایه: در شرایطی که مارپیچ مزد – قیمت وجود دارد، ممکن است سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی رغبتی برای سرمایه‌گذاری در آن کشور نداشته باشند. خروج سرمایه از کشور می‌تواند باعث کمبود منابع مالی و در نتیجه، کاهش رشد اقتصادی شود.

ایجاد اشتغال: در بعضی مواقع، افزایش دستمزدها در ابتدای چرخه‌ی مارپیچ می‌تواند باعث تحریک تقاضا در کوتاه‌مدت شود. این افزایش تقاضا ممکن است برخی از کسب‌وکارها را به استخدام نیروی کار بیشتر ترغیب کند. البته باید توجه داشته باشیم که این اثر مثبت کوتاه‌مدت است و در بلندمدت، مارپیچ مزد – قیمت می‌تواند به بیکاری هم دامن بزند.

همانطور که می‌بینید، تأثیرات منفی مارپیچ مزد – قیمت بر رفاه جامعه بسیار پررنگ‌تر است. به همین دلیل، سیاست‌گذاران باید تلاش کنند با ابزارهای مختلف جلوی شکل‌گیری این چرخه‌ی معیوب را بگیرند و ثبات را به اقتصاد بازگردانند.

مارپیچ مزد تورمی چطور شکل می‌گیرد؟ افزایش تورم -> کاهش قدرت خرید -> درخواست افزایش دستمزد -> افزایش هزینه‌های تولید -> بالا رفتن قیمت نهایی کالاها -> (برگشت به ابتدای چرخه)

تأثیر بر رفاه جامعه:

منفی: کاهش قدرت خرید، عدم قطعیت اقتصادی، فرار سرمایه

مثبت (کوتاه‌مدت): ایجاد اشتغال (البته در بلندمدت ممکن است به بیکاری هم منجر شود)

راه حل چیست؟ کنترل تورم با سیاست‌های پولی و مالی، مذاکرات منصفانه برای تعیین دستمزد

به امید ثبات در بازار و رفاه برای همه!

همانطور که دیدیم، مارپیچ مزد – قیمت پدیده‌ی پیچیده‌ای است که می‌تواند تأثیر منفی زیادی بر رفاه جامعه بگذارد. کاهش قدرت خرید، عدم قطعیت اقتصادی و فرار سرمایه، تنها بخشی از عواقب این چرخه‌ی معیوب هستند.

خبر خوب این است که با کنترل تورم از طریق سیاست‌های پولی و مالی مناسب، و همچنین مذاکرات منصفانه میان کارفرمایان و کارگران برای تعیین دستمزدها، می‌توان از شکل‌گیری مارپیچ مزد – قیمت جلوگیری کرد و ثبات را به اقتصاد بازگرداند. به خاطر داشته باشیم، ثبات اقتصادی زمینه‌ی لازم برای رشد و رفاه همه‌ی اعضای جامعه را فراهم می‌کند.

پس باید همگی با درک این مفاهیم، در جهت ایجاد رونق و ثبات در اقتصاد گام برداریم.



دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *